Sunday, September 18, 2005

همه مقصرندغیرخودمان؟

به نام خدا
ایران سرزمین مادری ماست.جایی که درآن پرورش پیداکردیم.جایی که پدران ومادران مادرآن زیسته اند.جایی که انشاالله فرزندان ما،درآن خواهندزیست.ایران سرزمینی است که می توانیم ساده ترودلپذیرترازهرکجای جهان درآن زندگی کنیم.امااین خاک دچارمشکل است،دچارعقب افتادگی وانحطاط است.آیاهمه تقصیرهارامی توان به دوش حکومت انداخت؟آیاهمه تقصیرهارامی توان متوجه دشمنان کرد؟تاکه می خواهیم این وآن رامقصربشناسیم وخود،گوشه ای بنشینیم ومنتظرباشیم تاکارهادرست شود؟تاکی می خواهیم برای خودقهرمان درست کنیم وانتظارداشته باشیم همه چیزرادرست کند؟پس این وسط ماچه کاره ایم؟هیچ تقصیری متوجه مانیست؟اندکی به خودمان نگاه کنیم.می خواهیم همه چیزدرست باشدتامادرست رفتارکنیم.حالاکه وضعیت درست نیست،کارهااصولی انجام نمی گیرد،پس چه دلیلی داردکه من وظیفه خودرادرست انجام دهم.اگرمعلمم چون حقوق کافی به من نمی دهند،وظیفه ندارم که تومدارس دولتی درست وحسابی درس بدم،گورپدرکسانی که پول ندارندبرن مدرسه غیرانتفاعی یاکلاس خصوصی.چون به من کارمنددرست نمی رسندمن وظیفه ندارم کارمردم رابه موقع ودرست انجام دهم.چون بامن دانشجودرست رفتارنمی کنندبه من چه که برسراین مملکت چی می آید.ازمن استاددانشگاه بااین حقوق کم چه توقعاتی دارند!!،می خواهندکه دانشجوواقعی تربیت کنم.من عالم دینی،من روشنفکردینی چون تاحرف می زنم حالم رامی گیرند،می شینم توی خانه ام حالامی خواهدهراتفاقی بیفتد....بخواهم ادامه دهم بایدتک تک مشاغل رانام ببرم
یکی ازجنبه های مهم اصلاحات این است که هرکس درهرجایگاهی است وظیفه خودرابه نحواحسن انجام دهد.کمبودی هم هست درجهت رفع کمبودتلاش کند.((وای به حال کم فروشان.آنانکه چون اندازه چیزی ازمردم بستانند،تمام بستانند.وچون چیزی بدهنددراندازه ووزن بمردم کم دهند.))قرآن کریم.سوره مطففین

11 Comments:

Anonymous Anonymous said...

بحث بر سر این است که چرا اجتماع پذیری و جامعه پذیری ما به آن جا منتهی نمی شود که خود را در برابر آن چه که در جامعه ما اتفاق می افتد مسئول نمی دانیم و خود را با آن حتا بیگانه می دانیم؟ که گویا به ما ربطی ندارد. این همان تفکر ضداجتماعی است که هنوز در ما موجود است. فرهنگ ریشه دارتر از سیاست حاکم است. تغییر فرهنگی کار تدریجی و دائمی است. رابطه فرهنگ و سیاست معکوس است. زیرا سیاست و فرهنگ در این مملکت همیشه متقابل هم بوده اند. اما تنها این که من درست شوم و درست رفتار کنم هم کافی نیست. بحث باید بر سر هنجارها و ارزش ها متمرکز شود.

7:16 AM  
Blogger Mohsen Momeni said...

سلام
سخنان بسیار درستی است .
علت وجود این مشکل دو چیز است . یکی این که ماها زندگی اصیلی نداریم . یعنی در کارهای خود به دیگران نگاه می کنیم . این دیگران هستند که تصمیم می گیرند و ما فقط تقلید می کنیم . دیگری اینکه ما کارهایمان را بدون توجه به نظر دیگران انجام نمی دهیم . در همه ی کارهایمان به دیگران توجه داریم و اینکه آیا کار ما مورد توجه آنها خواهد بود . و بدین خاطر حتی کارهایی را که می دانیم درست است به خاطر نظر دیگران وامی گذاریم .

7:18 AM  
Anonymous Anonymous said...

ایلیاجان
نظام اجتماعی یک سیستم است. هر سیستمی مستقل از اراده اجزای آن عمل و کار می کند. در مورد جامعه این قبیل ضرب المثلها درست نیست که «از کوزه همان برون تراود که در اوست» یا «ازماست که برماست» یا « قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود». رابطه فرد و جامعه چند سویه است. قوانین و هنجارها و ارزش ها باید به آن کمک کنند که افراد و اخلاق و ملکه ذهنی افراد این هنجارها و ارزش ها را به رسمیت بشناسند و آن را درست و مشروع بدانند. این تفکر که اگر همه خوب عمل کنند همان قدر غیرواقعی و ناکارآمد است که قوانین خوب کافی است تا جامعه خیر شود. معلم خوب در نظام آموزشی که نادرست است یک بن بست است. رابطه اخلاق کار و وظیفه یا مسئولیت با نظام آموزشی یا هر خرده نظام دیگری که هر جامعه ای از آن ها تشکیل شده است انکارناپذیر است. بی تردید اخلاق در جامعه ای مانند جامعه ما که به نظر من غیراخلاقی است زیرا واقعیت زندگی و ضرورت زندگی آدم ها را به غیراخلاقی بودن وادار می کند امری است که می تواند نماد آزادی فردی باشد. اما اخلاق چونان آزادی در دام پیرامونی که ناهنجار و پارادوکس است مانند همان مثالی است که سارتر می گفت که فرانسویان در دوران سیطره فاشیسم بر فرانسه از هر زمان آزادتر بودند. اما، این حرف تو کاملا درست است که ما در هر حال مسئول اعمال خود هستیم. مشکل ما این است که ما کوچه ای یا قبیله ای یا حتا خانوادگی فکر می کنیم. نه ملی. فردیت ما فردیت نیست ضداجتماعیت است و جامعه ای اخلاقی که بی اخلاق می شود یا به اخلاق تازه دست می یابد که هنوز ناآشنا و بیگانه است به بحران بی اخلاقی و بی معنایی بدل می شود. تحول فرهنگی بنیادی تر از تحول سیاسی است. و به همین جهت بهتر و اصیل تر. اما ما نمی توانیم منکر رابطه سیاست و فرهنگ شویم و حکومت را پاک از هر گونه انتقاد و نقدی بدانیم همان طور که نمی توانیم حکومت را منشا همه پلیدی و شر بدانیم. جامعه پدیده پیچیده ای است و پاسخ های ساده راه به جایی نمی برد.
آدمی که می بیند بدون رشوه کارش پیش نمی رود و آدمی که می داند به رشوه برای تامین مخارجش نیاز دارد هر دو در اجتماعی که رشوه پذیر است گرفتارند. کمتر آدمیانی یافت می شوند که از این روش دوری جویند. مهم نظامی است که با ناکامی در حل مشکلات به رشوه چونان یک شیوه راه حل مسائل یاری می رساند. بحث من این نیست که رشوه را ریشه کن کرد. اما مذموم دانستن آن چونان ارزش مطرح است. مشکلات ما روشنگری فرهنگی هست. صددرصد. اما روشنگری اگر در نهادها و ادارات و نظام اجتماعی و سیاسی وی اقتصادی جاری نشود تصلیبی بوجود می آید که ما الان شاهد آن هستیم. جامعه ما مصلوب است به صلیب پارادوکس و چندپارگی. افکار عمومی و حوزه عمومی مرکب از رسانه های گروهی مستقل و نهادهای مردمی مستقل از دولت و در یک کلام نوعی دیگر از اجتماع پذیری و جامعه پذیری شاید مشکل گشای ما باشد. شاید. اما با جان کلام تو موافق هستم که اخلاق فردی بسیار مهم است و اخلاق عین آزادی می تواند باشد. اما اخلاقی که من آگاهانه و از سر خودبنیادی آن را انتخاب کرده ام و مرز آن تفاوت یا اشتراک آن با اخلاق اجتماعی است که آن هم امری داوطلبانه و مبتنی بر تفاهم و اجماع است. زمانی می گفتند مالیات کلیسا به کلیسا و سهم پادشاه به شاه. الان شاید لازم است گفت سهم اجتماع به اجتماع و سهم فرد به فرد.

7:40 AM  
Anonymous Anonymous said...

به نام حضرا دوست
سلام جناب ایلیا:
چه خوش گفتی سخن دل را.حقیقتا ما جماعت عجیبی هستیم .عادت کرده ایم به اینکه تقصیرها را حوالت دیگران کنیم و سراسر غرور متهم کنیم و متهم بی آنکه لختی خود را ملزم به تکاپویی کنیم.باید از خویش آغاز کرد که اگر چنین نکنیم این ره که ما می رویم به ترکستان است.
خداوند طریقتی بهین نصیبمان کند که در این زمانه عجیب نیازمند مهر اوییم.
مهرتان پایدار

3:21 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام
شور وانرژی شما قابل تحسین است وامیدوارم همیشه همین گونه بمانید.
دعای بسیار خوبیه ها!!

1:51 AM  
Anonymous Anonymous said...

شاید اگر حواسمان باشد که چه میکنیم و کمی انصاف داشته باشیم و خودنگر کمتر مسئله داشته باشیم .

8:16 AM  
Anonymous Anonymous said...

سلام
این ربان آبی نشان دهنده ی آزادی بیان است یا آزادی تبلیغ؟

5:37 AM  
Blogger آرمین گیله‌مرد said...

سلام و ببخش دیر جواب میدهم. درست گفتی:سردمداران زروزورهيچگاه به فکرمردم نيستنداگرکاري راهم براي مردم انجام مي دهندفقط وفقط براي بقاي خودشان است
و بخاطر همین کمر به خدمت سرمایه سالاران میبندند. حال به اسم هر دین و دیگر فرضیه ها حکومت کنند. تنها راه تقسیم قدرت و ثروت هست و برای رسیدن به این هدف باید همه با هم کنار بیایند. هرکی با عقاید و نظرات خودش. اصرار و قبول اینکه فقط یک عقیده و فرضیه مطلق و حق هست، خواسته و یا ناخواسته کمکی به قدرت و جلوگیری از تقسیم هست!!!!

7:27 AM  
Blogger آرمین گیله‌مرد said...

سلام ... خب در آلمان هم تحریم حقشان هست و 33 درصد نرفتند پای رای حال از روی بیخیالی یا نا امیدی و یا حتی چند میلیونی که قبلا رای دادند ایندفعه بعنوان اعتراض رای ندادند، اما اینجا با قانون اساسی فرصتی در دست مردم هست که ازشان استفاده نمیکنند، از روی ترس که همین هم دارند از دست ندهند، به قدرتمندان رای میدهند و این خیال انان را راحت میکند. وگرنه اینجا برخلاف ایران میشود قدرت را عوض کرد تا یکی پیدا شود که حاظر به تقسیمش باشد. اما این شجاعت در مردم آلمان پیدا نمیشودف حاظر به ریسک نیستند تا اینده بهتری بسازند ....

8:03 AM  
Blogger هادی said...

متاسفانه این دور تسلسل دامن همه را گرفته و شاید موجه هم تا حدودی باشد

8:10 AM  
Blogger هادی said...

متاسفانه این دور تسلسل دامن همه را گرفته و شاید موجه هم تا حدودی باشد

8:12 AM  

Post a Comment

<< Home