Saturday, July 30, 2005

به یادکودکی

به نام خدا
شایدبرای همه ماپیش آمده باشدکه،یادزمان کودکی خودکرده باشیم.لحظه های شیرین وتلخ آن زمان رابیادبیاوریم وازاین خاطرات لذت ببریم.وقتی ازآن دوران کمکم دورمی شویم وبیشترباواقعیات زندگی آشنامی شویم،زندگی راسخت ودرزمانهایی تلخ وطاقت فرسامی یابیم.دیگرآن لذتی که درکودکی می بردیم احساس نمی کنیم.
من هم که ازروزگارخسته بودم،واین اواخرهم ازهمه سورویدادهای تلخ به انسان فشارمی آورد،فکرراخسته وجسم رافرسوده می کرد،تصمیم گرفتم سفرکوتاهی به شمال داشته باشم.رفتن به دامن طبیعت،دیدارباافرادفامیل،سروکله زدن وبازی کردن باکوچیکترها،همه وهمه نیروی تازه ای رادررگهایم تزریق کرد.
بدنیست گه گاهی انسان سن وسالش رافراموش کندوبه یادگذشته،جست وخیزوبازی کند،توی خانه سروصداراه بیندازد،توی بازی باکوچیکترهاجرزنی کندوزیربارجرزنی آنهانرود،حسابی لج بچه هارادربیاورد.این چندروزحسابی بچه گی کردم واین کودک پاک وسرحال درونم راکه درزندان حوادث گرفتاربودرآزادکردم.

من چه سبزم امروز
وچه اندازه تنم هوشیاراست
نکنداندوهی،سررسدازپس کوه
چه کسی پشت درختان است؟
هیچ،می چردگاوی درکرد
ظهرتابستان است
سایه هامی دانند،که چه تابستانی است
سایه هایی بی لک
گوشه ای روشن وپاک
کودکان احساس!جای بازی اینجاست
زندگی خالی نیست
مهربانی هست،سیب هست،ایمان هست
آری
تاشقایق هست،زندگی بایدکرد

Tuesday, July 26, 2005

روزت مبارک،مادر




به نام خدا

شب بود،پشت درخانه محمد(ص)بودیم.جبرئیل گفت:من می روم به دنبال محمد.من وآسیه درکوبیدیم وواردخانه شدیم.خدیجه نیمه هوش گوشه ای کناردیوارتکیه داده بود. صورتش ازاشک خیس شده بودوازچهره اش معلوم بوددردشدیدی راتحمل می کند. دستانش راروبه سوی آسمان گرفته بود .ناله اش راشنیدم که می گفت:پروردگارازنان مکه هیچکدام به یاری ام نیامدندخودت مرایاری کن.من وآسیه که اورادراین وضعیت دیدیم دوان به سوی اورفتیم .اورادرآغوش گرفتیم خدیجه که ماراشناخته بودبی رمق،باصدایی که شادی درآن هویدابود،گفت:مریم،آسیه خوش آمدید.مراببخشیدکه نمی توانم بشینم.این دردنفسم رابندآورده.زنان بی وفای مکه هیچکدام به کمکم نیامدند.اورادل داری دادم: آرام باش خواهرم.خدیجه جان!خداوندبه جبرئیل دستوردادتامن وآسیه رابه کمک توبیاورد...
فاطمه رابه آغوش کشیدم اورامی بوییدم ومی بوسیدم.بالبان کوچکش به من می خندید.من مواظب بودم اشک هایم که ازخوشحالی به صورتم دویده بودبه صورت پاک ومعصومش نریزد.ازاین که جزاولین کسانی بودم که اورازیارت می کردم،به خودمی بالیدم.فاطمه رابه آغوش مادرش سپردم.خدیجه خوشحال بود،چشمانش می درخشید،فاطمه چهره مادرش رانگاه می کردومی خندید.
دربه صدادرآمد.محمد(ص)واردخانه شد.به احترام خاتم النبیاازجابرخاستیم.به اوسلام گفتیم اوجواب سلام مان رادادندوازماتشکرکردند.محمد(ص)کنارخدیجه نشست.ازاواحول پرسی کرد.فاطمه رابه آغوش کشیدوشروع به بوسیدن اونمود.صورت مبارکش پرازاشک شده بودودائمازیرلب خداراشکرمی کردند.
محمد(ص)ایستاده بود،علی(ع)هم کنارش بود.جبرئیل واردخانه شدومحمد(ص)رادرآغوش کشید.
_ای بهترین بندگان خدا؛پروردگارمتعال به توتبریک می گوید.خداوندمی فرمایدکه عزیزترین عزیزانم رابه توسپردم ازاوبه خوبی نگهداری کن.صدوبیست وچهارهزارپیامبرآمده اندتابه توتبریک بگویند.
بعدازآن یکی یکی پیامبران واردخانه می شدندوبه محمد(ص)وعلی(ع) این میلادراتبریک می گفتند. پسرم عیسی هم آمده بود،بعدازاین که به خاتم النبیاتبریک گفت آمدپیش من ودستانم رابوسید،گفت:مادرجان به توهم این روزراتبریک می گوی
eilya110@yahoo.com

Sunday, July 24, 2005

آغازراهی دیگر

به نام خدا

دردل من چیزی است،مثل یک بیشه نور،مثل خواب دم صبح
وچنان بی تابم،که دلم می خواهد
بدوم تاته دشت،بروم تاسرکوه.
دورهاآوایی است،که مرامی خواند.

خسته ام ازاین همه جنگ،ازاین همه دروغ وتذویر،ازاین دنیای پرازخشم وکینه،دنیایی که هرازگاهی فضای گوشه ای ازآن پردود،وخون آلودمی شود.
هواگرم ونفس کشیدن درآن طاقت فرساست.تقویم مرداد84 رانشان می دهد.وبه من می گویدکه دنیای سیاست رارهاکن،چاره ای نیست جزسکوت.فقط سکوت،نه سکون.فریادم راسرداده ام،این دنیای پردروغ وکلک جای مانیست.دنبال چیزدیگری بایدرفت:رفت به دنیای فلسفه وفرهنگ،تافرهنگ رااصلاح نکنیم فریادهایمان بی فایده ومقطعی است.
باشعری ازسهراب آغازگرراه دیگری هستم:

روزی
خواهم آمد،وپیامی خواهم آورد.
دررگ ها،نورخواهم ریخت.
وصداخواهم درداد:ای سبدهاتان پرخواب!سیب آوردم،سیب سرخ خورشید.
خواهم آمد،گل یاسی به گداخواهم داد.
زن زیبای جذامی را،گوشواری دیگرخواهم بخشید.
کورراخواهم گفتم:چه تماشاداردباغ!
دوره گردی خواهم شد،کوچه هاراخواهم گشت،جارخواهم زد:آی شبنم،شبنم،شبنم.
رهگذاری خواهدگفت:راستی را،شب تاریکی است،کهکشانی خواهم دادش.
روی پل دخترکی بی پاست،دب اکبررابرگردن اوخواهم آویخت.
هرچه دشنام،ازلب هاخواهم برچید
هرچه دیوار،ازجاخواهم برکند.
رهزنان راخواهم گفت:کاروانی آمدبارش لبخند
.!
ابرراپاره خواهم کرد.
من گره خواهم زد،چشمان راباخورشید،دل هاراباعشق،سایه هاراباآب،شاخه هاراباباد.
...خواهم آمدسرهردیواری،میخکی خواهم کاشت.
پای هرپنجره ای،شعری خواهم خواند.
هرکلاغی را،کاجی خواهم داد.
مارراخواهم گفت:چه شکوهی داردغوک!
آشتی خواهم داد.
آشناخواهم کرد.
راه خواهم رفت.
نورخواهم خورد.
دوست خواهم داشت.
eilya110@yahoo.com

Wednesday, July 20, 2005

رنجی که می بریم1

1384/04/29
به نام خدا
ایران سرزمینی اسلامی است.آیابه خاطروجودجمهوری اسلامی این رامی گویم؟خیر،به خاطرمردم ایران است.مردم ایران مردمی مسلمان ومذهبی هستند.وجود98%مسلمان درکشورمویداین مطلب است.ولی چه شده است که دین گریزی درجامعه ماروزبه روزگسترده ترمی شود؟آیاهمه رابایدبه پای دشمن وتهاجم فرهنگی نوشت؟
خیر؛البته نبایدتبلیغات وسیعی راکه دراین باره صورت می گیردنادیده گرفت.این تبلیغات زمانی می تواندموثرباشدکه چهره نورانی اسلام درجامعه نمودی نداشته باشدوبرعکس چهره ای نادرست ووحشتناک ازآن به جوانان نشان دهند.ولی آنهافهمیده اندنیازی به تلاش زیادندارند.متاسفانه عده ای درکشور مابعضی ازمراکز قدرت رادراختیارگرفته اندکه ناآگاهانه ویابعضاآگاهانه اقداماتی درجهت این هدف شوم برمی دارند.
وقتی درحکومتی که داعیه رفتارعلوی داردبه نام اسلام انواع جفاهاانجام می گیردچه توقعی می توان داشت، که جوانان به اسلام روی بیاورند.وقتی درحکومتی که باادعای حکومت مستضعفین وپابرهنگان بوجودآمده است روزبه روزبه تعدادمستضعفینش اضافه شودچه می توان گفت.وقتی اسلام نه به عنوان مکتبی کامل ونورانی برای زندگی انسان به کارگرفته شود،بلکه ازآن برای رسیدن به قدرت وکسب منافع خوداستفاده شود،چه انتظاری می توان داشت.وقتی کسی صحبت کردوبه مضاق ماخوش نیامد،اورابی دین ولامذهب بنامیم وازدین برای نابودی اووتوجیه رفتارهای نادرست خوداستفاده کنیم چه جای شکایت است.وقتی باتوجیهات غیرمنطقی وبعضاخنده دارخودرامقدس کردیم ونگذاشتیم کسی ازماوکارهای نادرست ماانتقادکند،چه جای تعجب است که جوانان ماازدین زده شوند.وقتی به عنوان مبلغ دینی به آنچه می گویم عمل نکنم ومردم عکس گفته هایم رادررفتارم ببنیند،آیاصحبتی باقی می ماند؟وقتی باافکارپوسیده خوداسلام راکه دین رحمت ودینی پویاوبالنده است،کریح المنظروترسناک ومخوف ومخالف پیشرفت به مردم ارائه کنیم،جای سخنی است؟اسلام راکه بزرگترین منادی حقوق بشراست،وبرای اوکرامت انسانی ازهمه چیزمهمتراست؛ناقض اصلی حقوق بشروسکان دارتروروخشونت درجهان معرفی کنیم عملاهمان راهی راکه دشمنان اسلام می روند،راپیموده ایم

ای صبح وعده داده شده جهان منتظرتوست

Monday, July 18, 2005

چندخبر،چندنکته

1384/04/27
به نام خدا

الف_وضعیت اکبرگنجی روزبه روزوخیمترمی شودوهمگان خواستارآزادی اوشده اند.منابع خبری ازتلاش آقای خاتمی وهاشمی شاهرودی برای آزادی اوخبرداده اند.هیئتی هم ازطرف مجلس هفتم به دیداراورفته وبه پیگیری وضعیت اوپرداخته است.سعیدابوطالب که عضواین هیت است، اعلام کرده :وضعیت نگران کننده است وفکرمی کنم اگرتخلف مطبوعاتی داشته باشد،مجازاتش زندان نیست.
دادسرای تهران چندروزپیش گزارشی ازوضعیت پزشکی گنجی ارئه کرد که نشان ازعادی بودن وضع اومی دادولی خبری که دیشب منتشرشدنشان ازوخامت حال اومی دهد:اکبرگنجی به بیمارستان منتقل شد.درحالی که کارشناسان قبلا اعلام کرده بودند: به علت سوختن تمام چربیها ؛بدن به سوختن پرتئین می پردازدکه این باعث بیهوشی وسپس کمامی شود.خداکندکه این اجمای به وجودآمده برای آزادی اوسریعانتیجه دهدوازبروزحوادث ناگوارجلوگیری کند.انشاالله

ب_ناآرامی درمهابادکه شهری دراستان آذربایجان غربی است، ادامه داردوروزبه روزخبرهای ناگواری ازآن به گوش می رسد.خبرهای متفاوتی ازشروع شدن این قائله دررسانه هااعلام شده است.سایت بازتاب قضیه رااین گونه شرح می دهد: در پي شكايات عده‌اي از مردم و مدعي‌العموم از «شوانه سيد قادر» به دليل سوابق گسترده در زمينه شرارت‌هاي خياباني، مزاحمت براي نوامیس مردم، آزار و اذيت شهروندان و نيز تعرض به صندوق رأي مردم در انتخابات رياست‌جمهوري و برخورد فيزيكي با مأمور‌ان انتظامي شهرستان مهاباد، حكم بازداشت سيار وي صادر مي‌شود كه هفته گذشته در راستاي اجراي حكم، در حاشيه شهر مهاباد با وي برخورد مي‌شود كه به درگيري و مجروح شدن وي مي‌انجامد و در نتيجه وي کشته مي‌شود. در پي تحويل جنازه مقتول به خانواده‌اش و پخش عكس‌هاي جنازه وي در سايت‌هاي اينترنتي و در سطح شهر مهاباد دامنه اعتراضات به مناطق «پشت‌تپه»، «ميدان حيوانات» و «باغ شايگان» شهرستان مهاباد كشيده شد و در زمان تدفين وي هم، عده‌اي از مردم شهر تجمع نمودند. به دنبال اين اعتراضات و روشن نشدن نحوه مرگ از طرف نيروي انتظامي براي افكار عمومي، بازار شهر مهاباد، ديروز به تعطيلي كشيده شد.اين گزارش مي‌افزايد: گروه‌هاي تجزيه‌طلب نيز با استفاده از فرصت پيش‌آمده و جريحه‌دار شدن احساسات مردم، با اشاره به سالروز ترور عبدالرحمن قاسملو، مردم را از باز كردن مغازه‌هاي خود بازداشته و نسبت به عواقب آن هشدار دادند.
سایت بی بی سی این گونه خبرمی دهد: ناآرامی ها در مهاباد از روز شنبه گذشته و در پی کشته شدن يک جوان کرد، به نام کمال اسفرم، معروف به شوانه سيد قادری به دست نيروی انتظامی آغاز شد.
گفته شده نحوه کشته شدن شوانه سيد قادری و انتشار عکس هايی از جسد وی که نشان دهنده ضرب و شتم شديد اوست، احساسات مردم به ويژه در منطقه ميدان استقلال مهاباد را به شدت تحريک کرده و اعتراض آنان را برانگيخته است.
با اين همه، از آغاز درگيری ها تا کنون، گزارش های متناقضی درباره شوانه سيد قادری منتشر شده است.
در حالی که برخی گروه های سياسی از وی به عنوان فعالی سياسی نام برده اند، به نقل از جعفر آيين پرست، نماينده مهاباد در پارلمان ايران، گفته شد که وی قاچاقچی بوده است. اما آقای آيين پرست در گفت و گو با بی بی سی اين موضوع را تکذيب کرده است.
نشریه روزهم این گونه به شرح ماجرامی پردازد: شنبه شب هفته گذشته يک جوان کرد به نام کمال اسفرم معروف به شوانه قادری به ضرب گلوله ماموران نيروی انتظامی کشته شد و اين آغاز برای نا آرامی ها در اين شهر بود. برخی سايت های خبری وابسته به قومگرايان کرد و مخالفان جمهوری اسلامی مدعی اند که ماموران نيروی انتظامی پس از شليک به شوانه او را با طرز زجرآوری با بستن به کاميون، روی زمين کشيده اند و اين آغازی برای اعتراض عمومی در مهاباد شده است.
اين خبرگزاری می گويد: شوانه در زمانی که مورد شليک گلوله قرار گرفته به همراه دوستانش در حال گفت وگو بوده است و شليک نيروهای انتظامی علاوه بر اينکه باعث مرگ او شده دو نفر از همراهان او را نيز به شدت مجروح کرده است.
به گزارش برخی سايت های خبری ، نيروهای پليس پس از شليک به شوانه او را با طناب به اتومبيلی بسته و برای ايجاد رعب و وحشت بين مردم او را در شهر چرخانده اند که اين عمل باعث جريحه دار شدن احساسات عمومی و حضور مردم درخيايانها شده است که به نا آرامی کشيد.
اما نماينده مهاباد داستان را به گونه ای ديگر تعريف می کند. آيين پرست مدعی است: اين شخص و شخص ديگری در پی تيراندازی زخمی شده بود، که رسيدگی درمانی و برخورد خوبی صورت نمی گيرد و نهايتا مقتول جان خود را در اثر شدت جراحات و خونريزی از دست می‌دهد.
به هرحال شرایط دراین شهربه شدت بحرانی است،دیشب ازبه قتل رسیدن یکی ازدرجه داران نیروی انتظامی خبردادند.برای کنترل اوضاع شهرنیروهای کمکی ازارومیه ،میان دوآب ودیگرشهرهای استان به این شهراعزام شده اند. درگيری های هفته گذشته در مهاباد ، سومين ناآرامی قومی در ماه های اخير است. پس از نا آرامی های اهواز و آذربايجان در کمتر از سه ماه اين سومين بار است که نيروهای انتظامی با تظاهرات اقوام غير فارس مواجه می‌شوند.این درگیری های قومی باعث نگرانی است.اخیراهم وزیراطلاعات ازدستانی برای ایجاداختلافات قومی ومذهبی خبرداده است.
ج_بحث زیادی سیاسی شد.حالابه وضعیت سینماوفیلم های تلوزیون می پردازیم.فیلم های سینماکه درتابستان اکران می شودازکیفیت وجذابیت لازم برخوردارنیست.فیلم های زن زیادی ،ماهی هاعاشق می شوند،رستگاری درهشت وبیست دقیقه موضوعات تکراری وضعف هایی دربازی بازیگران وفیلم نامه داراهستند.بایدمنتظرخیلی دورخیلی نزدیک،بیدمجنون باشیم شایدکه تکانی به سینماهابدهند.
اماانصافاتلوزیون امسال تابستان فیلم های خوبی راپخش کرده است مخصوصاآخرهفته هاکه سینمایک،صدفیلم وسینماچهارپخش می شود.جشنواره تابستانی فیلم های سینمایی شبکه دواگرچه فیلم های تکراری راپخش می کبداماباانتخاب فیلم های مناسب وجذاب نسبت به سالهای پیش بهترعمل کرده است.
ازطرف دیگرآخرین کاربهرام بیضایی بانام((مجلس شبیه درذکرمصائب استادنویدماکان وهمسرش مهندس رخشیدفرزین))درسالن اصلی تئاترشهربه نمایش درآمده.گفته می شودموضوع این نمایش درباره قتلهای زنجیره ای است.ماکه پول چهارهزارتومانی برای بلیط این نمایش رانداریم لااقل شماتشریف ببرید،بعدبرای ماهم تعریف کنید.
eilya110@yahoo.com

Friday, July 15, 2005

یک اعتراف تلخ

1384/04/24
به نام خدا
چندروزپیش درخبرهاآمده بودکه یک مقام مسئول درنیروی انتظامی گفت:که نمی توان ضرب وشتم رادربازداشگاهاراانکارکرد.کسانی که موردضرب وشتم قرارگرفته اندمی توانندبه مراجع مسئول مثل سازمان قضایی نیروهای مسلح شکایت کنندکه حتماباخاطی برخوردمیشود.
اعتراف این مقام مسئول ازفراگیربودن شکنجه دربازداشگاهاخبرمی دهد،ونشان میدهدکه بخشنامه هایی که رئیس قوه قضائیه ورئیس نیروی انتظامی درمقابله بااین پدیده ضدانسانی داده اندکارسازنبوده است.
درکشوری که اکثریت آن راشیعیان تشکیل می دهدوازطرفی نظامی حاکم است که داعیه رفتارعلوی رادارد،این نوع حرکات ضدانسانی توجیه ناپذیراست.حضرت علی (ع)وقتی دراثرضربتی که به فرق مبارکشان برخوردکرده بود،بیهوش دربستربیماری افتاده بودند،هرازگاهی که به هوش می آمدنداولین چیزی که می پرسیدنددرباره حال قاتل ایشان بود.می فرمودند:اوبه من فقط یک ضربت زدواگرمن مردم به اوفقط یک ضربه بزنیدواگرزنده ماندم خودمی دانم بااوچه کارکنم،مبادابااوبدرفتاری کنید.برای برخوردبااین پدیده بایدیک عظم جدی بین مسئولین امربه وجودبیایدوبه دادن بخشنامه هادلخوش نکنند.بدانندکه بایدازاین پدیده پیشگیری شودوبرخوردبعدازاتفاق دردی رادوانمی کند

Tuesday, July 12, 2005

الملک یبقی مع الکفرولایبقی مع الظلم

1384/04/21
به نام خدا
زندانی سیاسی آزادبایدگردد. گنجی گنجی حمایتت می کنیم. مرگ براستبداد. گنجی آزادبایدگردد.
این هافریادانسان هایی بودکه برای آزادی گنجی مقابل دانشگاه تهران تجمع کردندوخواسته هزاران انسان دیگری است که درآن جمع حضورنداشتند.
آیاگنجی آزادمی شود,آیابه خواسته مردم احترام گذاشته می شود.نمی دانیم .
برای آزادی گنجی دعاکنیم

چندنکته باآقای احمدی نژاد

1384/04/21
به نام خدا

شب گذشته مصاحبه ای با آقای احمدی نژادازتلوزیون پخش شد,که دراین رابطه خودراموظف می بینم چندنکته رابه آقای احمدی نژادتذکربدهم.آقای احمدی نژادبه شماحق می دهم ازپیروزیتان درانتخابات خوشحال باشیدولی این دلیل نمی شودکه حقایق رافراموش کنید,منصفانه ازشماسوال می کنم آیادرست است سوم تیررابا22بهمن مقایسه کردن.آیادرست است حماسه واقعی دوم خردادرافراموش کنید.منصفانه بگوئیدآیامردم دردوم خردادبرخلاف همه تبلیغات ودستورات وفتفاهاکه صادرمی شدخودتصمیم نگرفتن وشورنیافریدندوکسی راازمیان خودبه مسندقدرت نشاندند؟آیامردم بارای بالای بیست میلیونی کسی راانتخاب نکردندکه خیلی هاحتی شماهم نمی خواستید به قدرت برسد؟
انگارفراموش کردیدمردم برای پیروزی سیدنذرونیازمی کردند.آن روزهارافراموش کردیدکه عده ای که درشنامه شان یک مهرهم نبودبرای پیروزی سیدمظلوم پای صندوق رای رفتند.آن روزهاواقعابرق استانهاراهنگام پخش برنامه سیدقطع می کردند,آن روزهاواقعاکسانی بودندکه به موتورهاوماشینهاشان عکس سیدرامی چسباندندوبه مردم تعدی می کردندوکارناوال عصرعاشوراراه می انداختند.
من نمی دانم چرااجازه می دهیداین همه شمارامقدس کنند,این هاهمه به ضررشماست توقع عده ای رابالامی برد.آیامی
توانیدبه تمام توقعات پاسخ دهید؟,هنوزکه اول کاراست می گوینداین هم که خانه اش راعوض کرد.
eilya110@yahoo.com

Sunday, July 10, 2005

مظلومیتی به وسعت تاریخ

1384/04/19

به نام خدا
سلام برتوای بانوی مهربان ونجیب.سلام برتوای معنای انسانیت.سلام برتوای تمام آزادگی.سلام برتوای فایده خلق بشر.سلام برتوای محبوب خدا,نورخدا.
هرچه داریم ازتوست,هرچه آموخت ایم ازتوست.توبه ماآموختی حق گرفتنی است.توبه ماآموختی برای دفاع ازحق بایدازهمه چیزمان بگزریم.توبه ماآموختی بایدبه بی عدالتی اعتراض کرد,حتی اگربرای خیلی هاخوش نیاید. توهمه اینهاراباعملت نشان دادی.بادادن محسنت,باصورت نیلی ات,باپهلوی شکسته ات,بابازوی کبودت. توچه آموزگارخوبی هستی وماچه دانش آموزان بدی.معلوم نیست اگردرآن زمان بودیم چه می کردیم؟
فاطمه جان هرچه درخودمی نگرم جزسیاهی چیزی نمی بینم,چیزی نیست که به آن افتخارکنم. جزعشق به تو,عشق به پدرت,عشق به همسرمظلومت وعشق به فرزندانت.
فاطمه جان توهنوزکه هنوزه مظلومی ,نمی دانم آن شب که پهلویت شکست ومحسنت راازتوگرفتندمظلوم تربودی,یاآن صبحدم که بانام توبه خوابگاه امن دانشجویان حمله کردندودرهاراشکستندوباچوب وچماق به جان فرزندان توافتادند.نمی دانم آن دم که بانام تودانشجویی راازپنجره بیرون انداختندوگفتندیازهراازماقبول کن؛چه احساسی پیداکردی.
هرچه قدرباخودفکرمی کنم نمی دانم آن شب جلوی خانه ات چه می کردیم؟آیا بانام پدرت به صورت توسیلی نمی زدیم؟آیاخانه ات راآتش نمی زدیم؟آیاعلی رابادست بسته روی زمین نمی کشیدیم؟آیاتوراجلوی چشمان علی تازیانه نمی
زدیم؟نمی دانم چه می کردیم؟

Friday, July 08, 2005

همه منتظرتوایم پهلوان اکبر


به نام خدا
سلام
همیشه می خواستم فرصتی پیداکنم برایت نامه بنویسم.نمی دانم الان توچه وضعیتی هستی .توکدوم بند,کنارچه جورآدمایی.ولی اینومی دونم داری ذره ذره ازبین می ری.
هرجاهستی خدامحافظت باشه,مابرایت دعامیکنیم.
حدودیک ماه پیش دوستی ازمن پرسید:اکبرکه تواین پنج سال تحمل کرده چراحالاکه سال آخرمحکومیتش هست خودش وبه آب وآتیش میزنه,حالاکه نزدیک انتخابات است داره دادوغال راه می اندازه؟اون موقع نتونستم جوابش رابدهم,ولی وقتی خوب فکرکردم به این نتیجه رسیدم می خواستن نزدیک انتخابات باآزادکردن توفضای کشورراآزادنشون بدن,می خواستن باهات معامله کنند:که توبه نامه امضاکنی ودرعوض آزادبشی,ولی دیدن زبون خوش حالیت نیست.به قول خودشون تواین پنج سال عاقل نشدی.به زورمتوسل شدن تاتوبه کنی,خواستن شرایط راچنان برایت سخت بگیرندتاخردشوی,بشکنی وتسلیم شوی.بعدبیان بگن این هم ازپهلوان اکبرتون,یکمی فشاررانتونست تحمل کنه.ولی توعاقل نشده بودی (بخوانیدمطیع نشده بودی)وقتی هم چندروزولت کردندرفتی ودوباره ازاون حرفهای بدبدزدی دوباره مجبورشدن بندازنت گوشه زندون.
اکبرجان بدون دوگروه هستن که دوست دارن تونابودبشی:یکی که اونورآبهاهستن خداخدامی کنن توبمیری واونهابتونندپاشونوبه این مملک بازکنندوازخون توبرای هدفشون استفاده کنند.
یکی هم همین هایی که دربندشان هستی.مطمعنم که یک لحظه هم نمی خوان زنده باشی ولی ازطرفی هم نمی خوان باعواقب بعدازمرگ توشیرینی انتخابات به کامشون تلخ بشه.به همین خاطرفعلابه فکرمرگ تونیستن,می خوان اونقدربهت فشاربیارن,اذیتت کنندتاتوروضعیف کنند,بیمارکنند.یک اکبرگنجی ضعیف,مریض که جنازه ای ازاون باقی مونده به ماتحویل بدن.یک آدمی که بعدازبیرون اومدن اززندان حالاحالاها دگیردوادرمون خودش باشه ووقت حرف زدن هم پیدا نکنه.یک آدم عصبی وپرخاشگرباروحیه ای آسیب دیده که وقتی حرف می زنه عصبانیت ازوجودش بباره بعدبگن دیوونه شده بندازنش گوشه تیمارستان.اوناپهلوان اکبررودوست ندارن,که آرام,منطقی,قوی وباصلابت حرف می زنه وپته همه رامی اندازه روآب.اونایک آدم مریض,خسته ودرمانده رودوست دارن.پس اکبرجان به خواسته های اونهاعمل نکن این چندوقت که ازحبست مونده راتحمل کن,خودت راقوی وآرام کن.به روزی که بایدآزادت کنندفکرکن.این بیرون همه منتظرت هستن.مادانشجوها,دوستان نزدیکت:عبدالله نوری,هاشم آغاجری,سعیدحجاریان,محسن کدیور,عباس عبدی,میرحسین و...خاتمی هم چندروزدیگرمیاد.مونده فقط توکه دوباره جمع شیم دورهم.توبرامون حرف بزنی مابرات حرف بزنیم تومارونقدکنی ماجواب اندیشه ات رابااندیشه بدیم ودست به دست هم برای ساختن ایران آباد,آزادوپیشرفته مبارزه کنیم.
ماهمه منتظرپهلوان اکبرسالم,قوی وآرام هستیم.
به امیددیدار

Monday, July 04, 2005

جنگ شروع شده

1384/04/14


به نام خدا

1-سفرحدادعادل به اروپا
حوادث رخ داده درسفراخیررئیس مجلس به اروپاازمواردعجیب به وجودآمده دراین چندسال اخیراست. سفرایشان به ایتالیالغومی شودودربلژیک هم مواردعجیب وغریبی به وقوع می پیوندد.برای بلژیک ایران کشورناشناخته ای نیست وقبل ازاین بلژیک بارهامیزبان هیئت های مختلف دولت ایران بوده است.اماشاهدآن هستیم که دولت بلژیک چنان ازهیئت ایرانی پذیرایی می کندکه انگارخبرندارددرایران جمهوری اسلامی برپاست وباقراردادن شراب سرمیزناهاروهمچنین اصراربی موردوعجیب رئیس مجلس سنای بلژیک(که یک خانوم است)برای دست دادن باحدادعادل باعث عکس العمل هیئت ایرانی ولغودوبرنامه ازپیش تایین شده,شدند.

2-پرونده تسخیرسفارت آمریکاوارتباط آن بااحمدی نژاد
رسانه های آمریکاهفته گذشته بانشان دادن تصویری ازتسخیرسفارت آمریکادرایران (سال58)ادعاکردندفردی که درتصویرکنارگروگان آمریکایی ایستاده احمدی نژاداست.وبامصاحبه باچندنفرازگووگانهای آمریکایی,ادعای خودراپی گرفتندوچنان این ادعافراگیرشدکه حتی جرج بوش ازاهمیت روشن شدن این قضیه برای ایالات متحده,خبرداد.

3-تسلیم شکایت علیه احمدی نژادبه دادگاه اتریش به اتهام دست داشتن درقضیه رستوران میکونوس آلمان

4-بسته شدن حساب 4شرکت ایرانی درآمریکا
این اتفات برای چه به صورت پیوسته درحال وقوع است؟
همان طورکه اسکات ریتر(که از سال 1991 تا 1998 به عنوان رییس گروه بازرسان سلاح های کشتار جمعی از سوی سازمان ملل در عراق مشغول کار بود )طی مقاله ای که درشب مرحله دوم انتخابات برروی سایت الجزیره قرارگرفت, اعلام کرد؛ایالات متحده جنگ راعلیه ایران آغازکرده است.
توجه شمارابه قست هایی ازاین مقاله جلب می کنم:
"رابطه آقای هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد با دمکراسی و آزادی روشن است اما انتخاب هر یک از آنها به اتخاذ سیاست متفاوتی از سوی آمریکا نسبت به ایران منتهی میشد. در حالی که رییس جمهور رفسنجانی با گشودن بی دریغ درها به سوی آمریکا امکان آماده سازی زمینه های یک انقلاب نارنجی مطلوب آمریکا را مهیا میساخت و چه بسا چهار سال دیگر رییس جمهور منتخب آمریکا توسط مردم ایران برگزیده میشد، بیرون آمدن آقای احمدی نژاد از صندوق ها عملا دعوت نامه ای به آمریکا برای تجاوز نظامی به ایران خواهد بود."
" در شانزدهم اکتبر 2002 رییس جمهور جرج بوش به مردم آمریکا گفت: " من فرمان استفاده از نیروی نظامی را صادر نکرده ام و امیدوارم استفاده از زور به ضرورت تبدیل نشود."امروز ما میدانیم که این بیان دروغی بیش نبود. میدانیم که رییس جمهور در واقع در اوخر آوگوست 2002 فرمان آغاز عملیات در خاک عراق را به ارتش آمریکا صادر کرده بود و همچنین میدانیم که این دستور از آغازین روزهای سپتامبر 2002 به این ترتیب به اجرا در آمد که نیروی هوایی آمریکا به همراهی نیروی هوایی سلطنتی انگلیس بمباران هدف های خود را در داخل و خارج منطقه " پرواز ممنوع" گسترش داد. عملیات مذکور در جهت کاهش توانایی پدافند، کنترل و فرماندهی ارتش عراق تنظیم شده بود. وظیفه دیگر آن هموار نمودن راه برای واحد های عملیاتی ویژه بود. این واحد های شناسایی ، عملیات مستقیم و تخریب هدف های ویژه در خاک عراق را، پیش از آغاز رسمی جنگ در 19 مارس 2003 دنبال میکردند."
" همانطور که درمورد عراق پیش از مارس 2003 عمل میشد، امروز نیز دولت جرج بوش از "دیپلماسی" و خواست راه حل های "صلح آمیز" سخن میگوید اما واقعیات از دستور کار دیگری حکایت میکنند: از جنگ و جابجایی زورمندانه رژیم مذهبی مسلط بر حکومت ایران."
" در لحظه حاضر آمریکاییها مشغول پرواز بر فراز خاک ایران هستند. آنها از هواپیما های بی سرنشین و امکانات پیچیده تر دیگر بهره میگیرند. تجاوز به حریم هوایی یک دولت مستقل به خودی خود یک حرکت جنگی محسوب میشود. اما جنگ با ایران بسیار فراتر از مرحله جمع آوری اطلاعات پیش رفته است."
" آشکارترین این عملیات، فعالیت سازمان مجاهدین خلق، گروه متعلق به اپوزیسیون ایرانی است که پیشتر لگام آن در دستان سازمان اطلاعات عراق قرار داشت و امروز اختصاصا برای سی آی ای کار میکند."
" واقعیت ها از این حکایت میکنند که بمبگذاریهای سازمان مجاهدین خلق که توسط سی آی ای هدایت میشوند تنها فعالیت علیه ایران نیستند. در شمال، در کشور همسایه، آذربایجان ، ارتش آمریکا زمینه سازی عملیاتی حضور وسیع نظامی را تدارک میبیند. این حضور از عملیات گسترده زمینی برای تسخیر تهران سخن خواهد گفت. شاید علاقه دونالد رامسفیلد، وزیر دفاع آمریکا به آذربایجان از چشمان یک سویه بین رسانه های غربی به دور مانده باشد اما روسیه و دیگر ملت های ساکن قفقاز به خوبی درک کرده اند که خواست مبتنی بر نقش آذربایجان در جنگ با ایران اعلام شده است.روابط قومی آذری های شمال ایران و آذربایجان در دوره جنگ سرد، مدتها توسط اتحاد شوروی مورد استفاده هدفمند قرار گرفته بود. اکنون این امکان توسط نیروهای شبه نظامی سی آی ای و واحد های عملیات ویژه آمریکایی به تسخیر در آمده است. هم اکنون نیروهای آذربایجان، در واحدهای ویژه ای آموزش میبینند. آنها را برای جمع آوری اطلاعات ، عملیات مستقیم و آماده سازی اپوزیسیون بومی ملایان تهران آماده میکنند.مورد اخیر تنها یکی از مواردی است که آمریکا برای استفاده از آذربایجان برنامه ریزی کرده است. با استفاده از پایگاه های راه اندازی شده در آذربایجان نیروی هوایی آمریکا مسافت بسیار کوتاه تری برای حمله به اهداف خود در تهران و اطراف آن در پیش خواهد داشت. واقعیت این است که در هنگام شروع عملیات جنگی گسترده، نیروی هوایی آمریکا باید قادر باشد تا حضور شبانه روزی خود بر فضای تهران را حفظ کند. بدین ترتیب ایالات متحده دیگر نیازی به بررسی نقشه های طرح شده در دوران جنگ سرد که بر پایه آنها حرکت به سوی تهران از شهرهای ساحلی خلیج فارس [ نویسنده از واژه ی دیگری به جای خلیج فارس استفاده کرده است. خ - ش] یعنی چابهار و بندر عباس آغاز میشد ، نخواهد داشت.در عین حالی که واحدهای نیروی دریایی آمریکا برای حفظ تنگه حیاتی هرمز قادر خواهند بود تا این شهرها را به تسخیر در آورند، نیاز به پیشروی به داخل از این نقطه حذف شده است.اکنون مسیر کوتاه تری تا تهران وجود دارد: بزرگراه ساحلی ککه در امتداد دریای خزر آزربایجان را به تهران وصل میکند.برنامه ریزان ارتش آمریکا فراخوان استقرار نیروهای چند هنگی را آغاز کرده اند. نقشه ها ی لوجیستیک برای استقرار نیروی هوایی و زمینی در آذربایجان در مراحل پیشرفته قرار دارند. با توجه به این واقعیت که به شکرانه حضور گسترده نظامی آمریکا در عراق ، مجموعه عظیمی از حمایت لوجییستیکی و امکانات فرماندهی و کنترل که برای حمله به ایران ضروری هستند در منطقه مستقرند، زمان آمادگی برای جنگ علیه ایران به مراتب کوتاه تر از زمانی خواهد بود که برای جنگ
2002 – 2003 علیه عراق مصرف شد."
" ما امروز میدانیم که جنگ به مراتب پیش تر آغاز شده بود. تاریخ نشان خواهد داد که جنگ آمریکا علیه ایران نیز پس از یک اعلان رسمی مشابه آغاز نکخواهد شد، بلکه اکنون،ِ از جون 2005 آغاز شده است. بمب گذاریهای تروریستی مجاهدین، با حمایت سی آی ای، آشکارترین تبلور این آغازند."
همانطورکه مشاهده شدوقایع اخیرهم درجهت فراهم کردن مقدمات امراتفاق افتاده است.آمریکاخوب میداندایران باشرکت درمذاکرات هسته ای بااروپاتاحدودی توانسته است مانع رسیدن آمریکابه هدفش که همان نشان دادن چهره ای ازایران به عنوان تحدیدی برای امنیت جهان,بشود.آمریکانیازداردبااقدامات تبلیغاتی گسترده وایجادپرونده هایی علیه ایران افکارعمومی رابرای جنگ آماده کند.


باانتخاب احمدی نژادبه عنوان رئیس جمهور؛آمریکاحلقه گمشده خودرادراین هدف به دست آورد.خصوصیات آقای احمدی نژادوهمچنین وجوداعتراضاتی درخصوص روی کارآمدن ایشان؛شرایط مطلوب آمریکارابه وجودآورد.
درمورداتهام دست داشتن احمدی نژاددرگروگان گیری سال 58 بایدگفت :تصویری که آمریکااراعه داده است هیچ شباهتی به احمدی نژادنداردوباتوجه به اظهارات رهبران دانشجویان خط امام می توان چنین نتیجه گرفت که آقای احمدی نژادنتنهانقشی درتسخیرسفارت آمریکانداشته بلکه بااین اقدام غرورآفرین نیزمخالف بوده است.
جنگ آمریکاعلیه ایران محتمل است ورهبران جمهوری اسلامی برای تحقق نیافتن این امربایداقدامات زیرراانجام دهند:
1-بایداعتمادازرفته رادوباره به دست آورندکه برای تحقق این مهم بایددرجهت افزایش رفاه مردم وتوسعه معیشت آنهاقدم بردارند.آنهاازطرفی دیگربایدرضایت نخبگان ودانشجویان راجلب کنند.باگسترش آزادی های سیاسی واجتماعی وآزادکردن زندانیان سیاسی دربند.
2-کشاندن ایالات متحده به پشت میزمذاکره.بایدباآمریکامذاکره کردتااین سگ هاررام شود
ازیک دنده گی بایددست کشیدوبایدآمریکارابه عنوان یک حقیقت پذیرفت.بایدبدانندایجادکردن جنگ کشوررادوباره به عقب می کشاند,باعث ریخته شدن خون هزاران ایرانی می شودوآواره شدن میلیونهاانسان رادربردارد.مردم ماازجنگ می ترسندواگراشتباه کسی باعث ایجادجنگ شوداورانمی بخشندوموردلعن خودقرارمی دهند.
eilya110@yahoo.com

Saturday, July 02, 2005

اخلاق رارعایت کنیم حتی بادوشمن

1384/04/12
به نام خدا

ابوالقاسم فنايي


دشمن داشتن و دشمني ورزيدن با دشمنان يکي از واقعيات تلخ و ناخوشايند زندگي انساني است. از قديسان که بگذريم، انتظار اينکه آدميان به يک چشم به دوست و دشمن خود بنگرند و با هر دو به يک شيوه رفتار کنند، و از مقابله به مثل بپرهيزند، انتظار واقع‌بينانه‌اي نيست. چنين رفتاري، از وسع متوسطان بيرون است و لذا مشمول امر و نهي‌ها و بايدها و نبايدهاي اخلاقي ناظر به رفتار متوسطان نمي‌شود. اخلاق متوسطان، از ما نمي‌خواهد که با دوست و دشمن خود به يکسان رفتار کنيم، و دوستي و دشمني ديگران هيچ نقش و تأثيري در نحوه‌ي رفتار و واکنش ما نسبت به آنان نداشته باشد.
با اين همه، اخلاق متوسطان از ما مي‌خواهد که در رفتار خود با دشمنان، ارزشها و بايدها و نبايدهاي اخلاقي خاصي را مراعات کنيم. يعني اگرچه رفتار با دوستان و دشمنان متفاوت است، اما حداقلي از ارزشهاي اخلاقي هست که مراعاتشان در هر صورت و تحت هر شرايطي لازم و ضروري است، خواه در رابطه با دوست و خواه در رابطه با دشمن. به بيان ديگر، تفاوت دوستي و دشمني در اخلاقِ حداکثري است، اما مقتضاي اخلاقِ حداقلي نسبت به اين دو مقام و موقعيت يکسان است.
شايد بتوان ادعا کرد که اصل نخستين و بنيادينِ اخلاق دشمني، اصل عدالت و انصاف و وجوب عدالت ورزيدن با دشمنان است و ساير اصول اين اخلاق به نوعي به همين اصل بر مي‌گردند و از آن استنتاج مي‌شوند. به بيان ديگر، ظلم کردن بد است، حتي به دشمن. اين اصل اخلاقي مورد پذيرش دين نيز هست. في المثل در قرآن آمده که "ولايجرمنکم شنئان قوم علي أن لاتعدلوا"، يعني: "دشمني با قومي سبب نشود که شما از جاده‌ي انصاف و عدالت‌ورزي خارج شويد".
درست است که پاره‌اي از ارزشهاي اخلاقي تابع مقام‌اند و ادب مقام دوستي با ادب مقام دشمني فرق مي‌کند، اما اين فرق در رابطه با ارزشهاي اخلاق حداکثري است، نه در رابطه با ارزشهاي اخلاق حداقلي يا اخلاق عدالت‌محور. از منظر اين اخلاق که بنگريم، بين اين دو مقام فرقي نيست و ما در هر حال بايد عدالت را مراعات کنيم.
سؤالي که در اينجا بايد در باب آن تأمل کنيم اين است که چگونه مي‌توان تشخيص داد که گفتار يا کرداري خاص در رابطه با شخصي خاص - در اينجا، دشمن – خلاف عدالت است. البته تشخيص چنين چيزي مشکل است. زيرا وقتي طوفاني و تندبادي که در روح ما برمي‌خيزد، عقل ما را از کار مي‌اندازد و بصيرت اخلاقي ما را کور مي‌کند. مکانيزم تأثير خشم و شهوت در تصميم‌گيري و عمل ما به صورت نوعي خودفريبي است. يعني عواطف و احساسات در ابتدا موجب مي‌شوند که ما کاري را که واقعاً بد و نادرست است خوب و درست بپنداريم و اين پندار غلط مبناي تصميم و عمل ما واقع مي‌شود. بنابراين، ما به روش يا معياري نيازمنديم که به کمک آن بتوانيم تأثير خشم و شهوت را در قضاوتها و تصميم‌گيريهاي خود کم کنيم و تا حد امکان از خودفريبي جلوگيري کنيم. ابتدا بايد عقل را از اسارت خشم و شهوت آزاد کرد تا بتوان به قضاوت و داوري و تشخيص خود اعتماد کرد. و اين کار انصافاً سخت است، و شجاعت و حريت بسيار مي‌خواهد زيرا مصداق روشن جنگيدن با خود است و به همين دليل است که امام علي (ع) مي‌فرمايد: "اشجع الناس من غلب هواه"، يعني «شجاع‌ترين مردم کسي است که بر هواي نفس خود غلبه کند».
به هرحال، فيلسوفان و معلمان اخلاق روشهاي گوناگوني را پيشنهاد کرده‌اند که از طريق آنها مي‌توان از خطا در تشخيص و داوري اخلاقي و تأثير خشم و شهوت در حکم و تصميم‌گيري اخلاقي جلوگيري کرد يا دست‌کم اين خطاها را کم کرد. من به اختصار به پاره‌اي از آنها در اينجا اشاره مي‌کنم.
يکي از آن روشها اين است که ببينيم آيا اگر جاي ما با دشمن‌مان عوض شود، اين امر قضاوت ما را عوض خواهد کرد يا نه. يعني اگر ما به جاي آن فرد بوديم و او به جاي ما، دوست داشتيم که با ما چنين رفتار شود؟ اگر در اين فرض حکم ما عوض شود، اين نشان مي‌دهد که آن حکم اخلاقي نبوده است، يا قضاوت اخلاقي ما درست نبوده است. به تعبير کانت، شرط صوري يک حکم اخلاقي درست يا اساساً شرط اخلاقي بودنِ يک حکم اين است که آن حکم "تعميم‌پذير" باشد.
روش ديگر اين است که ما سعي کنيم خود را در «وضعيت نخستين» قرار دهيم و از منظري بي‌طرف يعني از نگاه شخص ثالث و ناظري آرماني به قضيه بنگريم و آنگاه ميان خود و دشمن خود داوري کنيم. اين کار اگرچه سخت است، اما به هرحال شرط اعتبار و درستي داوري اخلاقي است.در مجموع، بعضي از مقتضيات اصل عدالت در مورد دشمنان را مي‌توان به صورت زير خلاصه کرد:
1- در برخورد با دشمن نبايد او را بدتر و سياه‌تر از آنچه که هست نشان داد. اين کار علاوه بر اينکه ظلم به اوست، تحريف حقيقت و مصداق دروغگويي و فريب دادن ديگران نيز هست.
2- خشونت‌ ورزيدن و ترويج خشونت کردن و تخم کينه و دشمني پراکندن و راههاي صلح و آشتي را بستن، اخلاقاً بد است، حتي در رابطه با دشمنان. و خشونت فقط در خشونت بدني و رفتاري خلاصه نمي‌شود و خشونتهاي زباني هم از نظر اخلاقي بد و ناروا هستند. و کساني که با خشونت‌ورزي مخالف هستند، بايد به اين نکته توجه کنند که خشونت زباني و قلمي نيز نوعي خشونت است.
3- از نظر اخلاقي، هدف وسيله را توجيه نمي‌کند، حتي در رابطه با دشمنان. يعني براي غلبه بر دشمن و شکست دادن او نمي‌توان از ابزارها و وسايلي استفاده کرد که اخلاقاً نامشروع‌اند. غلبه بر دشمن با استفاده از هر وسيله‌اي مجاز نيست و کسي که با استفاده از ابزارهاي اخلاقاً ناروا مي‌کوشد بر دشمنان بيروني خود غلبه کند، پيشاپيش مغلوب دشمن دروني خود شده است. يعني نقض ارزشهاي اخلاقي در رفتار با دشمنان بيروني، درواقع به معناي خدمت کردن به دشمن دروني و تقويت اوست. و ما نبايد براي خشنودي دشمن دروني خود به دشمنان بيروني خود ظلم کنيم.
4- و سرانجام، ترويج فرهنگ خشونت و برخورد ظالمانه با دشمنان در جامعه ما را از دمکراسي و رفتار مدني دور خواهد کرد. به ياد داشته باشيم که تنها راه رسيدن به دمکراسي تمرين دمکراسي است و تمرين دمکراسي يعني مراعات ضوابط اخلاقي در برخورد با مخالفان و دشمنان دمکراسي. به قول مرحوم بازرگان، "آزادي نه دادني است و نه گرفتني، بلکه يادگرفتني است".

دور از انصاف

سؤالي که همگان، علي الخصوص روشنفکران، اصلاح طلبان، اصحاب قلم، روزنامه‌نگاران و طنزنويسان، در اين روزها بايد از خود بپرسند اين است که آيا ما در اين انتخابات، در حق کانديداهايي که با آنان موافق نبوديم ظلم نکرديم؟ آيا دشمني با کساني چون احمدي نژاد و نگراني از پيروزيشان موجب نشد که ما از جاده انصاف و عدالت خارج شويم؟ آيا ما با آنان چنان رفتار کرديم که خوش داريم آنان، که فرضاً دشمن مايند، با ما رفتار کنند؟ البته اين حق ماست که به کسي رأي ندهيم، يا از او، يعني تفکر و روش و رفتار و منش او، انتقاد کنيم و عليه او تبليغ کنيم و معايب و خطرهاي به قدرت رسيدن او را گوشزد کنيم، اما ما حق نداريم حتي به دشمن ظلم کنيم. و يکي از مصاديق ظلم کردن در حق کسي، مبالغه کردن در مورد معايب و نقطه‌ضعف ها و يا خطر به قدرت رسيدن اوست. هيچ توجيهي نمي‌تواند قبح و زشتي ظلم به دشمن را برطرف کند، حتي منافع ملي يا مصالح شخصي.
به اشاره بگويم که بعضي از فرهيختگان پخته و وزين ما در اين مدت چنان سخن گفتند و نوشتند که گويا تا به امروز از تفکر استبدادي و رفتار فاشيستي هيچ اثري در سرزمين ما نبوده است و يا آقاي هاشمي رفسنجاني، چه از طريق تأييد و همدستي و چه از طريق سکوت و چشم‌پوشي و بي‌تفاوتي، هيچ نقشي در رشد اين تفکر و رفتار در مملکت ما نداشته و تنها چيزي که موجب "ظهور" فاشيزم و "بازگشت" استبداد است، پيروزي آقاي احمدي نژاد است و آقاي رفسنجاني مي‌تواند و مي‌خواهد از ظهور چنين تفکر و رفتاري جلوگيري کند.
آيا احمدي نژاد اگر هم بخواهد مي‌تواند ما را به بيست سال پيش برگرداند؟ آيا در عرض اين چند روز، يعني پس از دور اول انتخابات، در افکار و عقايد و رفتار و منش هاشمي تحول اساسي و ماهوي رخ داده است؟ اگر چنين است، چرا ما تا به حال معين يا کروبي را بر هاشمي ترجيح مي‌داديم؟ آيا قوه‌ي مجريه و قوه‌ي قضائيه تا به حال به نحو مستقيم و غير مستقيم در اختيار و تحت کنترل محافظه‌کاران نبوده است؟ و آيا ما تا به حال با يک نظام دموکراتيک سروکار داشته‌ايم که حالا بايد بکوشيم جلو "ظهور" فاشيزم و ديکتاتوري را بگيريم؟ يا اينکه فاشيزم و ديکتاتوري مراتب و درجاتي دارد و شدت و ضعف برمي‌دارد؟ آيا چنين سخناني تحريف تاريخ نيست؟
به ياد داشته باشيم که دوستي و دشمني ممکن است به صورت رذايل معرفت‌شناسانه عمل کنند و مانع شناخت حقيقت يا اعتراف به آن يا موجب تحريف حقيقت شوند. توجه داشته باشيم که براي کوبيدن دشمن خود چيزهاي بزرگ و با ارزش را خراب نکنيم. اگر ما با استفاده از راهها و روشهاي غير اخلاقي دشمن خود را شکست دهيم و رسوا کنيم، بازنده‌ي اصلي خود ما خواهيم بود، نه آن دشمن.
برگرفته ازنشریه روز
eilya110@yahoo.com

ای آزادگان جهان به این بی شرمی اعتراض کنید

1384/04/11
به نام خدا

امروز جهان راپرازسردمداران شهوت پرست قدرت دوست یافتم که جهان رابه پرگاه انسانیت وآزادگی تبدیل کرده اند.امروز شاهد نمایشی ازاین سقوط انسانیت بودم:قانونی شدن ازدواج هم جنس بازان.
قانون ازدواج هم جنس بازان درپارلمان اسپانیابه تصویب رسید.اگرچه پدیده هم جنس بازی قبل ازاین هم درجوامع مختلف وجودداشته,اما امروزچنان فراگیرشده است که نخست وزیراسپانیااین قانون راتسلیم پارلمان می کندونمایندگان پارلمان نیزباوجدانی آسوده این قانون ننگین رابه تصویب می رسانند.نخست وزیربی سروپاوبی شرم اسپانیاتصویب این قانون راباعث افزایش آبروی این کشوردرجهان می داند.
امروزدرمشرق زمین شاهدبرخوردمتحجرانه باآزادی وآزادگی ودرآن سوی آبهاهم شاهدبه لجن کشیدن آزادی هستیم.ای آزادمردان وآزادزنان جهان اگربرمقابله متحجرانه باآزادی که دراین سوی جهان شاهدآن هستیم,بایداعتراض کرد.به لکه دارکردن کلمه مقدس آزادی بااین, فضاحت وبی شرمی هم بایداعتراض کرد. این عمل زشت وغیرانسانی الحق مستحق همین انسان نمایان پرمدعاست, زیراسگان وخوکان نیزازانجام چنین کاری شرم دارند.
تصویب این قانون سرآغازجریانی است درجهان که می خواهندبادستاویزقراردادن آزادی؛فرهنگ آزادگی وآزادمنشی رانابودکنند.این عمل زشت درهیچ دین ومذهبی جایی نداردودرناقوس انسانیت نیزپذیرفته شده نیست.مادرمقابل آزادی وآزادگی وشرافت انسانی مسئولیم ووقتی می بینیم به آن حمله می کنندنبایدآرام بنشینیم,بلکه بایدفریادبزنیم وباتمام وجودخشم خودرابرسرآنهافرودآوریم.
ای آزادگان جهان,ای انسانهای پاک,درهرکجای جهان وباهردین,مذهب وفرهنگی که هستید,وصدای مرامی شنوید؛باهروسیله ای که دراختیارداریدصدای اعتراض خودرابه تصویب این قانون کثیف به گوش جهانیان برسانید,تامانع واردآمدن زخمی دیگربرتن آزادی شوید.به آنهابفهمانیدکه عمل کردن به قانون انسانیت وتوسعه فرهنگ آزادگی باعث آبروی کشورهاست؛نه بی شرمی ووقاحت.
ای منجی موعود,جهان منتظرتوست تادولت آزادگان عالم رابه وجودآوری وآزادی رابه زمینیان بچشانی.
ای صبح وعده داده شده؛توراخواهم دید